درافغانستان چه ميگذرد؟
دوشي چي دوشي چي

با گذشت شش سال از حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمريكا به افغانستان، همه مسايل و مشكلات افغانستان حل نشده و در بعضي موارد نگراني هاي جدي وجود دارد. اين امر بيانگر آن است كه نيروهاي جديدي در افغانستان سازماندهي مي شوند اگر چه دولت افغانستان را مي توان انعكاس دولت گرايي جديد تلقي كرد، اما اين فرآيند با چالش هايي نيز همراه است.

چالش هاي امنيتي جديد آمريكا مبتني بر مقابله گرايي با نيروهاي خارجي است. به طور كلي، لشکرکشي نظامي پيامدهاي امنيتي خود را دارد و منجر به ظهور چالش هاي جديدي مي شود. آمريكا در افغانستان با مشكلات بسياري روبروست، شرايط قومي و سياسي اين كشور كه جنگ سالاران در آن حاكم هستند، موجب شكست طرح خلع سلاح عمومي و ايجاد ناامني شده است.

افغان ها با حضور بيگانگان در كشورشان مخالف هستند و به هر ميزان حضور نظامي آمريكا و ساير كشورهاي عضو ناتو در افغانستان افزايش يابد، طبيعي است كه امكان شكل گيري فرآيندهاي چالشگر نيز وجود خواهد داشت. بعد از حوادث 11 سپتامبرو سقوط طالبان  -كشت خشخاش و توليد مواد مخدر شتاب فزاينده اى به خود گرفته و متأسفانه تحرك سريع باندهاى مافيايى سلاح بدست ، وضعيت نابسامان اقتصادى، بازگشت مهاجرين و مهمتر از همه فقدان حاكميت با ثبات و مقتدر در افغانستان، بر دامنه اين تهديد افزود ه است.

در هر حال ايجاد يک دولت مقتدر مرکزي با اتکا به اصل شايسته سالاری و مديريت علمي که بتواند به خواسته هاي مردم پاسخ مثبت بدهد، تنها راه سياسي بهبود اوضاع اجتماعي و اقتصادي به شمار مي رود. در غير آن هر شخصی با تجربه ای هم اگر دراين حلقه بسته ودر سيستم بهم آميخته قرا ر گيرد موفقيت چندانی نخواهد داشت. تامين امنيت و جمع آ وري سلا ح یکی ا ز همان اصطلاحات است که ا ز زبان مسوولین دولتی وتریبیونها وبلند گوها دردا خل وخارج کشور به مود روز ومود سال بدل گردیده ، اما واقعیت خلاف آن است که می بینیم، میشنویم واحساس میکنیم .

تعدد و تداوم اختطاف ها، سرقت ها ، قتلها ، انفجارا ت وانواع بی امنی ها درکشور واقعیت تلخی است که ا ز سپیده دم دولت موقت آغاز شده، دردولت انتقالی تشدید و در دولت انتخابی به اوج خود رسیده است. مردم این پرسش را مطرح میسازند که دولت ومسوولین امنیتی آن با اینهمه تشکیلات وسیع وهزینه های گزاف دربرابر اینهمه بی امنی وجنایت که طی پنج سال گذشته درتاریخ کشور ریکارد قایم کرده ا ست، چه استدلالی دارد، مسوولین دولت با ادعا های بلند بالا و بهانه های ناهمگون دربرابر افکار پرسشگر مردم وجهانیان چه پاسخی دارند؟. آنچه بیش از همه قابل تأمل واندیشه است اینست که ، نه تنها در ریشه کن کردن سیستم وشیوه های قوماندان سالاری وحاکمیت تفنگ کار موثری صورت نپذیرفته ، بلکه بصورت مستقیم وغیرمستقیم درتقویهء پایه های سیاسی وقدرت اقتصادی آنان موثریت روا داشته شده است .

درحالیکه دراوضاع کنونی ودر طی شش سال این انتظار موجود بود که درعرصه های تأمین امنیت، بازسازی وقانونمندی، طرد فساد اداری ودولتی وسایر نابه سامانی ها کار های بزرگی انجام میشد اما این مامول ها تحقق نیافته باقی مانده وخواست ملت برای ایجاد یک دولت قوی ونیرومند وپاسدار قانون و تأمین کنندهء امنیت وادامه دهندهء بازسازی، تأمین کار ورفاه اجتماعی مدت است که به یأس تبديل شده است.  دزدي ، چپاوول ورشوت ستاني درادارات دولتي ، حاکميت هاي متعدد شهري ومحلي ، تبليغات دوامداربرضد حاکميت ملي ، و... تاچه مدتي دوام ميابد . جامعه به دليل دوري از قانون و قانونمندي به يك جنگل تبديل شده است كه هركس زور بيشتر داشت همان قدرت حاكم به شمار مي رود .

حال‌ نه تنها بر مردم‌ ما بلكه‌ بر اكثر مردم‌ دنيا آشكار گشته‌ است‌ كه‌ با وصف‌ حضور نيروهاي‌ آمريکايي وادعاهاي‌ بلند بالاي‌ ‌ كرزي‌، هنوز هم‌ افغانستان‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از مراكز فجايع‌ حقوق‌ بشر باقي‌ مانده‌ است: ادامه‌ خشونت‌ عليه‌ زنان‌، حوادث‌ بيشمار تجاوز، تهد يد و ازدواج‌ اجباري‌ توسط‌ افراد مسلح‌ ‌، افزايش‌ بي‌سابقه‌ خود كشي‌ و خو د سوزي‌ زنان‌، تهديد فاميل‌ها تا د ختران‌ خود را به‌ مكتب‌ نفرستند، سوزاند ن‌ مكاتب‌ دخترانه‌، احساس‌ ناامني‌ زنان‌ در كار بيرون‌ از خانه‌، ممنوعيت‌ ظاهر شدن‌ آواز خوانان‌ زن‌ در راديو و تلويزيون‌، افزايش‌ زنان‌ و بيوه‌هايي‌ كه‌ چاره‌اي‌ جز گدايي‌ و روي‌ آوردن‌ به‌ فحشا ندارند و...  باتداوم حکومت کرزي  فساد مالي‌، رشوه‌ ستاني‌ ، زورگويي ، بي قانوني ، فساداجتماعي ، جنايت اخلا قي ، بزن ، ببروبکش سلاحداران ، بيكاري ، فقر، وجوروچپاول تفنگداران به اوج خود رسيد .

 براي همگان آشکار است که مرکز گريزي و قانون شکني چه در ولايات و چه در مرکزبه اندازه ايست که هيچ مرجع قانوني نمي تواند در برابر آن ايستادگي کند . امروز بوروکراتيزم ريشه دار در کشور مانع هرگونه پيشرفت است، لذا برنامه هايي چون خلع سلاح ، مبارزه با مواد مخدر و غيره نتوانسته اند به موفقيت برسند. در برابر اين نا بساماني بنيادي، سياست هايي چون تغيير مسئوولين در ولايات ومرکز،ايجادکميسيونهاي نام نهاد، تغيروتبديل هاي مصلحتي ، مراجع به اشخاص نامطلوب غرض مشوره ومفاهمه ، توزيع بسته هاي پول ، جذب دزدان قبلي به ادارات امنيتي ، تبليغات بي بنيادازطريق وسايل همه گاني براي تداوم حاکميت وفريب مردم … سطحي به نظر می رسد، اين سياست ها نه تنها باعث بهبود اوضاع نمي شود بلکه به آشفتگي آن مي افزايد. از سوي ديگر در هم ريختگي صلاحيت هاو مسئوليت هاي دست اندر کاران امور و بخش هاي مختلف اداري سبب ناکامي اجرات مثبت و موثر ميگردد. اصلاحات اداري نيز در صورتي موثر است که هيچ کس نتواند به ناحق خواسته خود را به کرسي بنشاند.

روري استوارت مدير بنياد كوه فيروزه دريادداشتي مينويسد، ما غربي‌ها در افغانستان چه كار مي‌كنيم؟ اما ديك چني، معاون رئيس جمهور آمريكا دليل اين حضور را تروريسم عنوان كرده است. براي بريتانيايي‌ها دليل اين حضور مواد مخدر است، از نظر اتحاديه اروپا «بازسازي كشور» دليل حضور در افغانستان است... ظاهرا، اين مواضع هر روز تغيير مي كنند. پنج سال پيش، ما غربي‌ها يك هدف مشخص را داشتيم. امروز به نظر مي‌رسد ما اهداف متناقض را تعقيب مي‌كنيم، از عمليات ضدشورش گرفته تا دموكراتيزه كردن و توسعه.
حسابرسان كابل و چوپان‌هاي قندهار مي‌خواهند بدانند ما با اين ده ميليارد دالري كه در جريان سال اخير در افغانستان هزينه كرده‌ايم چه كاري را انجام داده‌ايم. همين پرسش براي برخي از روزنامه‌نگاران افغاني مطرح است.
 و هنگامي كه روستاييان هلمند سربازان تا دندان مسلح را مي‌بينند كه ادعا مي‌كنند فقط براي احداث مدارس در اين منطقه حضور دارند، حرف آنها را باور نمي‌كنند.

 بسياري از افغان‌ها عقيده دارند كه ما در حال يك توطئه عظيم هستيم. به نظر آنها هيچ دليلي نمي‌تواند شكافي كه ميان كارهايي كه مي‌كنيم و حرف‌هايي كه مي‌زنيم وجود دارد را توضيح دهد. بايد به ياد بياوريم كه ما در ابتدا براي حفاظت خود در برابر حملات تروريستي به افغانستان آمديم. افغان‌ها مي‌توانند آن را درك كرده و به ما كمك كنند.اما ضدتروريسم به مفهوم ضدشورش نيست. عمليات ضدتروريستي روي اطلاعات صحيح و عمليات نيروهاي ويژه آنگونه كه ايالات متحده در سال‌هاي 2002 و 2003 انجام داده بود، تكيه دارد.  با اين حال، اخيرا، سازمان ناتو دست به يك عمليات بسيار گسترده ضدشورش زده است كه در‌آن ده‌ها هزار نيرو مشاركت دارند. هدف از اين عمليات بازپس‌گيري مناطق روستايي از شورشيان طالبان است.

 اما بسياري از افرادي كه ما با آنها مي‌جنگيم، اهداف سياسي، وابستگي به القاعده يا منفعتي در حمله به خاك آمريكا ندارند. يك رفتار معقولانه نسبت به جوامع قبيله‌اي به ما اطلاعات صحيح‌تري را در مورد دشمنان واقعي ما مي‌دهد.  مسلم است كه ما امكانات، عزم و اراده يا تعهد درازمدت براي يك عمليات ضدشورش بيست ساله را نداريم. و اين ارتش افغانستان نيست كه بتواند اين ماموريت را انجام دهد. اولويت دوم بايد اين باشد كه حمايت ساكنان ناراضي در مركز و غرب افغانستان را از دست ندهيم.

 افغان‌ها از كنفرانس‌ها و مشاوران خارجي خسته شده‌اند و مي‌گويند: «روس‌ها را بازگردانيم. آنها دستكم دست به احداث سدها و جاده‌ها مي‌زدند.» براي جلب اعتماد دوباره افغان‌ها، ما بايد يك عمليات وسيع زيرساختاري كاملا مشهود را اجرا كنيم تا افغان‌ها بتوانند حتي پس از پنجاه  سال آن را تحسين كنند، مانند سد بزرگي كه ايالات متحده در سال‌هاي دهه 1960 در اين كشور احداث كرد و هنوز مردم آن را تحسين مي‌كنند. ما بايد از خود يك نماد دائمي از سخاوتمندي را به يادگار بگذاريم.  

هنگامي كه ما به يك نگرش شفاف از منافع خود دست يافتيم، آنگاه مي‌توانيم به اولويت سوم بينديشيم كه بهبود زندگي افغان‌ها با اجراي طرح‌هاي توسعه است.  نمونه‌هاي بسيار خوبي وجود دارند، طرح‌هاي خانه‌سازي توسط سازمان ملل متحد، بازسازي بناهاي تاريخي و آثار باستاني، اجراي طرح‌هاي بهداشت روستايي، افتتاح يك هوتل پنج ستاره و ايجاد يك شبكه تلفون همراه از اين جمله هستند.

اجراي اين طرح‌ها بايد مستقل از اهداف نظامي و سياسي باشند.  گاهي اوقات بايد نرمش نشان داد. نيروهاي هالندي مستقر در ارزگان متوجه شدند اگر با نرمش دخالت نكنند، شورشيان طالبان از جوامع محلي سوءاستفاده كرده و با دادن توصيه‌هاي افراطي خصومت اين جوامع را نسبت به نيروهاي خارجي برانگيخته و آنها را با خود متحد خواهند كرد.  اما هنگامي كه تابستان سال گذشته، نيروهاي بريتانيايي خواستند به زور كنترول ايالت‌هاي جنوبي را در دست گيرند، اين آنها بودند كه خصومت خطرناك بخش بزرگي از اهالي محلي را برانگيختند و ناگزير شدند از مواضع خود عقب نشيني كنند.

 برقراري مسالمت و صلح در مناطق روستايي وظيفه افغان‌ها است. بايد از ايجاد يك حكومت بسيار تمركزگرا منصرف شد و روابط رسمي اما دوستانه را با بسياري از شوراهاي روستايي ايجاد كرد. به نظر مي‌رسد، موقعيت بسيار مناسبي را در افغانستان در فاصله سال‌هاي 2002 و 2003 به دليل جنگ عراق و اينكه نيروها و امكانات كافي را به اين كشور اعزام نكرديم، از دست داديم.  اما تجربه شخصي من از افغانستان اين باور را در من ايجاد كرده كه استراتژي ابتدايي محدود كردن نقش‌ ما در اين كشور يك استراتژي مطلوب بود.

ياب دوهوپ سخفر سکرترجنرال ناتو، طي يک کنفرانس مطبوعاتي وآنهم پس از مذاکره با جور ج بوش رييس آمريکا گفت : کشتارغير نظاميان درافغانستان اجتناب نا پذير است. وي همچنان افزود که نيروهاي ناتو درقياس با طالبان ،افراد غير نظامي کمتري را به قتل مي رسانند.

اين اظهارات در شرايطي که کشتار غير نظاميان در مناطق گوناگون افغانستان به بالا ترين حد قابل تصور رسيده است ونفرت و انزجار مردم ،از بمباردهاي بيرحمانه وقتل عام هاي بي حساب ،در همه جا انعکاس مي يابد ، اعلام تهديد وحشتناکي ست که فقط تروريست ها ازآن بهره مي برند. اگر اين گفته سر قوماندان اعلي ناتو را در کنار فرمايش رييس امريکا بخوانيم که : افغانستان مأموريتي حياتي براي آمريکا ومتحد آن در اروپاست چرا که تحولات آن مستقيماً باامنيت اين کشور ها مرتبط است وبالاخره اين که موفقيت ما در افغانستان حياتي و ضروريست ،مي توانيم اين نتيجه گيري را داشته باشيم که کشتار اجتنا ب نا پذير تا زماني که آمريکا و متحدينش به مأموريت حياتي شان در افغانستان ادامه مي دهند ،بخشي از استراتيژي آنان را مي سازد .اکنون ناتو نيز بامنطق طالباني مي جنگد، زيرا طالبان نيز کشتارغير نظاميان را اگر چه مسلمان ، باتوجيهات مذهبي،ادامه داده واجتناب نا پذير مي دانند.

 در اين ميان اين مردم افغانستان هستند که از دوسوبا يک منطق کشته و زخمي و آواره مي شوند ، بي آن که راهي براي نجات داشته باشند. آمريکا ومتحدينش براي امنيت خود با نيروهايي مي جنگند که در اثراشتباهات وبي مبالاتي ها وسياستهاي فرصت طلبانه وسود جويانه خود شان بوجود آمده اند ولي از بخت بد که ميدان جنگ شان افغانستان است .فرض را براين بگذاريم که جنگ با طالبان کاملاً سرتاسري مي شود آيا تئوري  اجتناب ناپذيري سخفر- بوش درنهايت توجيهي براي ريختن بمب هستوي نخواهد شد؟ در اظهارات سخفروتأييد تلويحي بوش ، از حقوق بشر،کرامت انساني و کنوانسيونهاي ژنيوا ونظاير آن هيچ اشاره اي وجود ندارد زيرا در اين موردخاص موجبي براي اتکا کردن به آنها وجود ندارد ،هم چنان که در مورد اشغال عراق وزندان هاي ابوغريب و........ نداشت.

ازطرف ديگراظهارات سرقوماندان ناتو حامل اين پيام به مردم افغانستان است که درجنگ با تروريزم ، آمنيت آمريکا و اروپا اساس ومحور تمامي برنامه هاست و شما در اين ميانه از هيچ حقوقي برخوردار نيستيد .درجنگ انجام نا پيداي جاري نيزشايد نيمي از شما توسط طالبان وتروريست ها ونيمي ديگر توسط نيروهاي حافظ صلح و امنيت  ومناديان آزادي وحقوق بشر و تمدن کشته شويد وکشور تان نيز اگر امنيت امريکا – اروپا ايجاب کند ازبين برود. پس بهتر همان است که طالبان را بپذيريد .

همانگونه که ساير جنا يتکاران راپذيرفتيد ومنشور عفو وبرائت داديد .شايد تصادفي نباشد که در اين هنگامه جنرال مشرف نيز طي مصاحبه اي بانگ بر مي دارد که مسايل افغانستان از طريق نظامي حل شدني نيست بايد افغانستان با طالبان مذاکره نما يد. با توجه به ارشادات و افاضات  قبلي پرويز مشرف منظوراو از مذاکره رابه خوبي مي دانيم که غير از شرکت بي شرط وقيد طالبان در دولت چيزي نيست.

همزمان با اين تحولات است که  حملات نظامي درمناطق مرزي توسط اردوي پاکستان شدت مي گيردوکوشش درجهت پيش آوردن پسته هاي نظامي اوج مي گيرد . در عين حالي که  حملات انتحاري وسعت بيشتري مي يابد که بنا بر گزارشهاي نهاد هاي امنيتي بقاياي اجسادبرخي از انتحار کنندگان حکايت از هويت پاکستاني آنان دارد .اظهارات فرمانده ناتو در حالي انتشار مي يابد که سازمان عفوبين الملل جامعه جهاني و دولت افغانستان را به ازدست دادن فرصت ايجاد يک نظام سياسي مبتني بر رعايت حقوق بشروحکومت قانون متهم نموده از فساد مزمن و نا امني و سر برآوردن مجدد طالبان سخن مي گويد. وقتي کشتار غير نظاميان اجتناب ناپذير اعلام مي گردد،اعمال ديگري از قبيل زنداني  کردنها وشکنجه نمودنها و تلاشي نمودن خود سرانه منازل و نظاير آن نيز اجتناب نظير مي شوند،در حالي که يکي از عوامل گسترش نفوذ طالبان وپيوستن تعدادي از مردم ،ناشي از همين  نوع بر خوردها مي باشد. درگزارش عفو بين الملل  از نحوه بر خورد نظاميان باغير نظاميان وکشتار و آواره ساختن آنان در جريان عمليات مشترک خارجي و افغان اظهار نگراني شده است.

اظهاراتي ازاين دست اگر نيت هاي شومي هم پشت سر نداشته باشد ،عملاً فرصت و برگه تبليغاتي تازه اي را در اختيار طالبان مي گذارد و آنانرا قادر مي سازد عليه حضور نيروهاي خارجي که قتل

افغانستان ازد يد مدافعين حقوق بشر

 

گزارش عفو بين المللي درمورد وضع حقوق بشردرسال 2006

حکومت و شرکاي بين المللي اش قادرنبوده اند که امنيت را تامين نمايند ويک جو عدم اطمينان سياسي درجريان سال رشد کرده است. منازعه مسلحانه که با بمباردمانهاي هوايي و بمبگذاريهاي انتحاري مشخص مي شوند دربخشهاي جنوبي کشورافزايش يافته اند. دست کم درجريان سال گذشته 1000 نفرغيرنظامي کشته اند. حکومتداري ضعيف ، قدرت قوماندانهاي محلي و تاثير مواد مخدر ، حاکميت قانون وحقوق بشررا مانع مي شوند. دواير امنيتي حکومت با مصئوونيت ازبازخواست ومجازاتي که دارند مرتکب تخطي ازحقوق بشر مي شوند. درساحه ادارات قضايي ، پوليسي و امنيتي اصلاحات اندکي صورت گرفته است.

خشونت عليه زنان ادامه دارد. مدافعان حقوق بشر ، به شمول زنان هدف حملات قرارگرفته وکشته مي شوند. روزتا روز سخن گفتن عليه کساني که حقوق بشررا پامال مي کنند وتقاضا براي عدالت خطرناکترمي گردد.
پس منظر
درماه فبروري؛ پيمان افغانستان جهت طرح اصلاحات واولويتها براي پنج سال آينده تدوين شد. حکومت افغانستان وشرکاي بين المللي اش روي حمايت مالي ونهادي وسازوکارهاي نظارت برآن توافق کردند.

ساحات کليدي پيمان افغانستان ، عبارت اند از امنيت ، حکومتداري ، برقراري قانون وحقوق بشروهمچنان توسعه اقتصادي واجتماعي . فقدان حکومتداري خوب وفقدان حاکميت قانون براي برقراري يک جو مصئوونيت ازبازخواست ومجازات کمک کرده است. مقامات حکومتي وقدرتمندان محلي مسئوول اعمال شان نبوده اند و دسترسي اندکي به اجراي عدالت بوده است.  تشديد منازعه موجب نا آرامي گسترده اجتماعي شده است.

همه جناحهاي درحال منازعه به شمول نيروهاي بين المللي ونيروهاي افغان مسئوول تامين امنيت وطالبان ، با معاف بودن ازبازخواست ومجازات مرتکب پامال نمودن قوانين بين المللي انساني و حقوق بشرشده اند.
مدافعان حقوق بشر که بسياري آنان زنان بوده اند ، هنگامي که مي خواسته اند از حقوق بشرحمايت کنند ؛ مورد تعجيز ، ارعاب ودست کم در يک مورد قتل قرارگرفته اند.

دفاع ازحقوق بشربسيارخطرناک شده است. مکاتب توسط آناني که مخالف حکومت ومخالف تعليم وتربيت دختران بوده اند، سوختانده شده اند ومعلمان مورد حمله قرارگرفته وبه قتل رسانده شده اند.
منازعه ، خشکسالي و سيل دربخشهاي مختلف کشور درسرتاسرسال مردم را به بيجا شدن مجبورساخته اند، اين درحالي است که کشورهاي همسايه ايران وپاکستان مي خواهند شمارپناهگزينان را کاهش بدهند.

تشديد منازعه درجنوب وشرق تاثير تعيين کننده اي برحکومتداري درساير بخشهاي کشوردارد. هزاران افغان مجبورگشته اند که به خاطر منازعه وخشکسالي خانه هاي شان را ترک بگويند.
نيروهاي بين المللي کمک به امنيت ناتو – آيساف – ساحه عملياتش را درجنوب افغانستان توسعه داده ومتمرکز به باثبات ساختن وامنيت مي باشند. عمليات آزادي مدام تحت فرماندهي ايالات متحده امريکا ، چنانکه گفته مي شودعملياتهايي عليه هراس افگني انجام مي دهد.
سازمانهاي حقوق بشر و ملل متحد نگراني عميقي نسبت به طرزرفتارنيروهاي افغان ونيروهاي بين المللي نشان داده اند. ملل متحد معمولاً کشته شدن غيرنظاميان را توسط طالبان تقبيح نموده ومکرراً ازنيروهاي افغان ومقامات ايالات متحده امريکا تقاضا نموده است تا درجنگ عليه شورشيان حفاظت جان غيرنظاميان را تامين نمايند. نيروهاي امريکايي پيوسته اين را رد مي نمايند که حقوق اساسي برخي زندانيان دربگرام سلب شده باشد. هرچند به نظرمي رسد موارد اندکي وجود داشته باشند که درآن ادعاي بدرفتاريهاي بزرگ مطرح باشد؛ با آنهم فقدان اطلاعات درمورد زندانيان واطلاع نداشتن خانواده هاي شان ازاين زندانيان موجب ادامه نگرانيها مي گردد. آيساف زندانيان را به توقيفگاه هاي مقامات افغانستان مي سپارند، دراينجاها امکان نظارت براينکه چگونه با آنها رفتارمي شودکافي نيستند .

 بمباردمانهاي هوايي درعمليات آزادي مدام و آيساف درمواردي غيرمتناسب بوده اند.  درماه جولاي نماينده خاص ملل متحد براي افغانستان درمورد برهم خوردن وضع امنيتي درجنوب کشورابرازنگراني نموده وخواهان کاربيشتردرساحه توسعه وهمچنان مداخله نظامي ودپلوماتيک بيشتربراي جلوگيري ازخشونتهاي فزاينده شد.
ظهورمجدد طالبان
طالبان با استفاده از يک فضاي بي قانوني به ويژه درجنوب افغانستان ظهورمجدد قابل ملاحظه اي داشته اند. نيروهاي طالبان با به کارگيري اعمال خشونتبار بي تفکيک ونامتناسب ، با کشتن کساني که درجنگ داخل نبوده اند وبا بدرفتاري وشکنجه کساني که برآنها کنترول موثرداشته اند، مسئوول تخطي ازقوانين بين المللي انساني مي باشند. به طورنمونه دربافت آنچه ظاهراً محاکمه خواند مي شود، دست کم يازده نفرکشته شده اند. شمارواقعي کساني که بدين ترتيب کشته شده اند، بسياربلند ترازاين مي باشد.
حکومت ضعيف
ساحه اقتدارحکومت محدود بوده است. حکومتداريهاي موازي وحل منازعات حاکم بوده اند.
نبود امنيت مانع حاکميت قانون بوده ويک جو معافيت ازبازخواست ومجازات ايجاد کرده است. واليان برخي ولايات به طورمستقل از حکومت مرکزي عمل کرده اند وبا معافيت ازبازخواست ومجازات حقوق بشر را پامال نموده اند. با وجود انتصاب قضات ستره محکمه و سايرمقامهاي عالي قضا ، اصلاحات وبازسازي بخش قضايي کند بوده است. نيروهاي امنيتي افغان ، به ويژه پليس ونمايندگان رياست امنيت ملي متهم به زنداني ساختنهاي غيرقانوني ، شکنجه وساير انواع بدرفتاري بوده اند.
به نظرمي رسد که موقعيت قانوني نيروهاي بين المللي ، آنها را فراترازدسترس قانون افغانستان قرارداده است ، وناکامي آنها درفراهم آوردن زمينه برطرف شدن خشونت ، مانع حاکميت قانون شده است.
علاوه براين فساد اداري و تجارت مواد مخدر مانع تامين عدالت توسط حکومت شده است. زندانهاي خصوصي که توسط قوماندانهاي منطقه اي اداره مي شوند ، ادامه داشته اند. درماه نومبر لوي ثارنوال اعلام جهاد عليه فساد نمود. دراوايل ماه مارچ مقامات افغاني اي که توسط نيروهاي بين المللي حمايت مي شدند، با يک قيام درون زندان مواجه شدند که دست کم پنج نفر درآن کشته شدند.

زندانياني که با طالبان ارتباط داشتند، درزندان پلچرخي عليه لباس متحدالشکل جديد که توسط رژيم تعيين شده بود، اعتراض کردند وکنترول زندان را دردست گرفتند. گفته شده است که درماه جولاي حکومت اعلام کرد ، درنظردارد تا اداره امربه معروف ونهي ازمنکررا که يک ارگان حکومتي بود ، و تخطيهاي متعدد ازحقوق بشر به ويژه عليه زنان را دردوران حاکميت طالبان مرتکب شده بود، دوباره تاسيس کند. اطمينان داد شده است که به اين دايره عين وظايف گذشته داده نخواهد شد.
زنداني ساختنها توسط نيروهاي بين المللي
نيروهاي امريکايي به زنداني ساختن حدود 500 محبوس که متهم به ارتباط داشتن با طالبان والقاعده مي باشند درپايگاه هوايي بگرام ادامه داده است. درماه جنوري يک محکمه نظامي دربگرام يک مقام نطامي امريکايي را مقصربه بدرفتاري با يک زنداني شناخته وبه چهارماه زندان محکوم ساخت .

وي متهم بود که درماه جولاي درپايگاهي واقع درارزگان برسينه ، بازو وشانه هاي زنداني اي ضربت وارد آورده است.  حدود 35 زنداني از حبس آمريکا درخليج گوانتانامو رها شده وبه افغانستان برگردانده شده اند. تدارکات درزندان پلچرخي که با تدابيرزياد امنيتي توام است، ادامه دارد وانتظارمي رود درسال 2007 بقيه افغانهاي زنداني درگوانتانامو به آنجا انتقال داده شوند.
حقوق زنان ومدافعان حقوق بشر
وضع مدافعان حقوق بشر خراب شده است . اعضاي کمسيون مستقل حقوق بشر که نمايندگي از سازمانهاي ملي حقوق بشر مي کنند، با تهديد روبرشده اند. اصلاحات قانوني اي که براي حمايت اززنان طرح شده بودند تطبيق نگرديده اند وزنان به زنداني بودن شان به خاطردرهم شکستن رسوم اجتماعي ادامه مي دهند. شمارواقعاتي که زنان به خاطر " عزت " کشته شده اند وخودرا نابود کرده اند افزايش يافته است.
به تاريخ 25 ماه سپتمبر صفيه عمه جان رئيس بخش قندهاروزارت امورزنان توسط افراد مسلح موترسايکل
سواري به قتل رسيد. . افرادي که منسوب به حزب اسلامي بودند دررابطه با قتل وي دستگيرشدند. روساي امورزنان درسايرولايات نيز مورد تهديد وارعاب قرارگرفته اند.
عدالت انتقالي
حکومت گامهاي اندکي براي حمايت ازبرنامه عمل عدالت انتقالي که دراواخر سال 2005 تصويب شده است برداشته است . سازوکاري براي دقت کردن در مقرريهاي سياسي به وجود آمد ودرماه دسمبر رئيس جمهوررسماً برنامه عمل را به راه انداخت . با اينهم تلاشها براي به عدالت سپردن متهمان به پامال نمودن حقوق بشرناکام شد.
آزادي بيان
آزادي بيان به طورمعقولي به خوبي رعايت شده است ، هرچند تلاشهايي براي محدود ساختن آن وجود داشته است.
رياست امنيت ملي مباحثه روي وضع امنيتي کشوررا منع قرارداده است ورئيس پارلمان پيشنهاد نموده است تا  آزادي صحبت با مطبوعات  اعضاي پارلمان محدود گردد.

»مدت است رياست عمومي امنيت ملي بدون درنظرداشت مصوونيت وقانونيت ، دست به گرفتاري واذيت قلم بدستان کشورزده وخودسرانه و ظالمانه ميخواهد که هرروزنامه نگاريک بارمزه تلخ کوته قلفي وفشارفزيکي ورواني اين اداره را بچشند تا مطابق ميل آنان سياه را سفيد وناحق را حق بگويند . گرفتاري هاي آقايان کامران ميرهزاروآصف ننگ يکي ازشهکاري هاي ننگين اين اداره است .«

سازمان عفو بین‌الملل که مقر آن در لندن است در گزارشی از مجامع بين‌المللي گلايه کرد كه يك دولت كارآمد كه برپايه حقوق بشر و دولت حق استوار باشد را در افغانستان پايه‌گذاري نكرده‌اند.   

عفو بين‌الملل تاكيد کرد که معافيت از مجازات، فساد روزافزون، سازمان‌هاي دولتي فساد زده و ناكارآمد، نرخ بالاي بي‌كاري و فقر گسترده معضلاتي است كه اعتماد مردم را از دولت سلب كرده است.
عفو بین‌الملل می‌گوید دولت افغانستان و شرکای بین‌المللی آن، در یک سال اخیر نتوانسته‌اند از امنیت در کشور، مراقبت کنند.
این گروه مدافع حقوق بشر همچنین در گزارش سالانه خود می گوید که جو نامطمئن سیاسی در یک سال اخیر در افغانستان رشد کرده است.

 مدیریت ضعیف دولتی، قدرت فرماندهان محلی و افزایش مواد مخدر، به نظر تهیه کنندگان گزارش عفو بین‌الملل، نقش قانون و حقوق بشر را در افغانستان کمرنگ کرده است. عفو بین‌الملل همچنین نهادهای امنیتی دولت افغانستان را متهم می کند که بی‌مهابا به نقض حقوق بشر مبادرت می‌کنند. عفو بین‌الملل با اشاره به این‌که درگیری و ناامنی در جنوب و شرق افغانستان، به شدت در حال افزایش است، می‌نویسد که این وضعیت، نقش تاثیرگذاری بر نهادهای حکومتی افغان داشته و هزاران شهروند افغانستان، به خاطر خشک‌سالی و جنگ مجبور به ترک خانه‌های‌شان شده‌اند.
به باور تهیه‏کننده‌گان گزارش سالانه عفو بین‌الملل، شبه نظامیان طالبان، با استفاده از جو بی قانونی، به خصوص در جنوب افغنستان، بار دیگر به صحنه بازگشته‌اند و فعالیت‌های‌شان افزایش یافته است.
عفو بین‌الملل طالبان را متهم کرده است که قوانین بشردوستانه بین‌المللی را نقض می‌کنند و به کاربرد نامتناسب خشونت، قتل غیرنظامیان، شکنجه افراد تحت تسلط خود، از جمله اعدام غیرقانونی مبادرت می‌کنند.
عفو بین‌الملل می‌گوید مدیریت ضعیف دولتی، قدرت فرماندهان محلی و افزایش مواد مخدر، به نقش قانون و حقوق بشر را در افغانستان کم‌رنگ کرده است.
گزارش می‌گوید ناامنی، حاکمیت قانون را در افغانستان تحت‌الشعاع قرار داده و جوی از مصونیت (برای مجرمان) فراهم کرده است و حاکمان محلی در برخی ولایت‌ها، مستقلانه از دولت مرکزی عمل می‌کنند و با استفاده از این جو مصونیت، حقوق بشر را نقض می‌کنند.
عفو بین‌الملل همچنین می‌گوید که پولیس افغانستان و نیروهای امنیت ملی کشور، به بازداشت غیرقانونی و شکنجه افراد متهم شده‌اند. اين سازمان از مصون ماندن مسئولان دولتي و نيروهاي نظامی خارجی از پي‌گيري و مجازات قضائي نيز انتقاد كرده است.
 در گوشه‌ای دیگر این سازمان با انتقاد شديد از رفتار نظامیان آمريكائي در افغانستان اعلام كرد: «همه گروه‌هاي درگير در منازعات افغانستان در ابعادي وسيع حقوق بشر را در مورد غيرنظاميان و نظاميان زيرپا مي‌گذارند.»  به گفته این سازمان مدافع حقوق بشر، افزايش ميزان مرگ و مير غيرنظاميان توسط نيروهاي بين‌المللي به رغم و آلام مردم افغانستان افزوده است.
عفو بین‌الملل ادامه داد، ضوابط و معيارهاي بين‌المللي رعايت حقوق بشر در سطحي وسيع از سوي همه گروه‌هاي درگير در جنگ افغانسان اعم از نيروهاي بين‌المللي و نيروهاي امنيتي افغانستان و طالبان نقض مي‌شود.
 عفو بين‌الملل در اين گزارش، به عنوان نمونه اعلام كرده است كه آمريكا تعداد ۵۰۰ فرد مسلح و غيرمسلح را در زندان بگرام در حومه كابل زنداني كرده و ابتدايي‌ترين حقوق بشر را در مورد آن‌ها رعايت نمي‌كند.  گزارش مي‌افزايد: «اگرچه آمريكائي‌ها همواره منكر اين بدرفتاري هستند، اما اين حقيقت را هرگز نمي‌توانند انكار كنند كه حداقل از ارائه اطلاعات در مورد اين زندانيان و يا برقراري تماس زندانيان با خانواده‌هاي‌شان ممانعت كرده‌اند.»  این گزارش همچنین با اشاره به عملکرد نیروهای خارجی در افغانستان می‌گوید که وضعیت حقوقی این نیروها، آن‌ها را در موقعیتی فراقانونی قرار داده و عملکرد ضعیف این نیروها در جبران خسارت آسیب‌دیدگان خشونت‌ها، نقش قانون را کمرنگ کرده است.
گزارش سالانه عفو بین‌الملل در مورد وضعیت حقوق بشر در سراسر جهان منتشر شد، به افزایش درگیری‌های مسلحانه، بمباران‌های هوایی و حملات انتحاری در بخش‌های جنوبی افغانستان نیز اشاره شده است.
بر اساس گزارش‌ها، نزدیک به چهار هزار تن در جریان خشونت‌های یک سال اخیر در افغانستان کشته شده‌اند. عفو بین‌الملل می‌گوید دست کم هزار تن از قربانیان خشونت‌های سال گذشته افغانستان، از غیرنظامیان بوده‌اند. همچنین به نظر تهیه‏کنندگان گزارش سالانه عفو بین‌الملل، وضعیت مدافعان حقوق بشر و فعالان حقوق زن نیز در افغانستان، در یک سال اخیر بدتر شده است.
این گزارش می‌گوید اعضای کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و نمایندگان سازمان‌ها ملی مدافع حقوق بشر در این کشور، در سال گذشته با تهدیدهایی روبه‏رو بوده‌اند.
گزارش همچنین به ادامه قتل‌های ناموسی و خودکشی و خودسوزی زنان در افغانستان اشاره می‌کند.  آزادی بیان در افغانستان، به نظر گروه عفو بین‌الملل، به صورت معقولی محترم شمرده شده، اما تلاش‌هایی برای محدود کردن آن وجود داشته است.
در این گزارش سالانه به موارد نقض حقوق بشر در برخی کشورهای دیگر مانند ایران و تاجیکستان نیز اشاره شده است.
عفو بین‌الملل به خصوص به سیاست مبارزه با تروریزم جهانی و جنگ در عراق اشاره کرده و این حوادث را عامل ایجاد شکافی عمیق در سطح جهانی و ایجاد دشواری در راه حل و فصل صلح‌آمیز درگیری‌ها و حافظت از غیرنظامیان دشوار کرده است. این سازمان مدافع حقوق بشر به خصوص دولت آمریکا را متهم می‌کند که در پی حملات انتحاری یازدهم سپتمبر سال 2001، جهان را نبردگاهی یک‌پارچه در جنگ با تروریزم محسوب کرده و به اقداماتی مانند آدم ربایی، بازداشت غیرقانونی، شکنجه و انتقال بازداشت شده‌گان به زندان‌های مخفی در خارج از مرزهای این کشور مبادرت کرده است. منابع بخشهاي خبري وگزارشهاي حقوق بشرکه ازطريق وسايل اطلاعات جمعي به نشررسيد .

 

 

 


September 30th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات